پارت ۲۱

mahsa · 18:09 1404/4/6

.

جسیکا رو تا صبح میکردن و نمی‌داشتن بخوابه حتی جسیکا تو اون حالت از حال رفت ولی هیشکی نگاش نکرد تا میشد کردنش وقتی تایمشون تموم شد جسیکا رو زمین با کلی آب افتاده بود رفتم گذاشتمش رو تخت بهش یه آمپول تحریک کننده خیر ببینی زدم بیدار شد گفتم شششش آروم و آروم ازش لب گرفتم لیست زدم تا سینه هاش و سینه هاشو خوردم رفتم سمت کصش و زبونم رو کردم توش خوردمش ارضا شد تو صورتم اونقدر قدر شهوت بود که مقاومت نمی‌کرد کیرم رو مالیدم بهش و آروم کردم توش ازش لب گرفتم تلمبه زدم باهام همراهی میکرد و مدام اه ناله میکرد مایکل بسه خواهش میکنم یه بوس کوچولو کردمش گفتم نه 

آروم وارد کونش کردم تلمبه زدم تا خوابمون برد