.
مارتین داداش ببخشید ولی یهشب دیگه س دیگه که جیسون گفت نه اینجوری که حال نمیده از اون آمپولهای تحرک کننده یک بزرگش رو بیار رفتم و یکی از بزرگا رو آوردم گفتم حالا کجاش بزنیم ؟
گفت اگه تو کیرش بزنیم که شق میکنه ولی بیا حالا امتحانی بزن تو کونش یکمم تو دهنش چشمای مارتین گرد شده بود بهش تزریق کردم رفتیم سراغ کونش قرمزه قرمز بود جیسون اول زبونش رو کرد تو کونش لیس میزد مارتین داشت میمرد خیلی حال حوصله نداشتم برای همین درجا کردم تو کونش مدام تلمبه زدم دیگه خودش ارضا شده بود ولی برای کیر له له میزد اما دیگه حال نداشتیم و کنارش خوابیدیم
فردا صبح دیدم جیسون وایساده در جسیکا با همون دستبندهای سگی رو دست پاس وایساده کنارش و یه لباس خیلیییی تحریک کننده فانتزی خدمتکاری پوشیده جیسون گفت خب از این به بعد تو سگ دست آموز مایی یعنی هر کاری بهت میگیم میکنی و کارهای خونه هم با توعه هر کندی که بزنی یه شلاق میخوری آها راستی یه ویبراتور و یه کیر مصنوعی بزرگ هم که خارج دار بود ور داشت کرد تو کص و کونش گفت با اینا راه میری حالا پاشو راه برو ببینم
جسیکا پاشد تا یه قدم راه برم اما مدام نیفتاد جیسون گفت یه بار دیگه بیفتی باید عین سگ راه بری جسیکا بار هر بدبختی بود وایساده اما میلرزید چون ویبراتور توش بود اما هنوز خاموش بود جیسون گفت اینجا و نگاه اولین کارت اینه که این که آب خودتو تمیز کنی رو کل زمین ریخته جسیکا داشت دنبال دستمال میگشت که یه اسپنک بهش زدم و گفتم نوچ با زبونت تمیزش میکنی جسیکا مخ لفت کرد که به شلاق بهش زدم و گفتم بدو تو سگ کوچولو ی مایی بالاخره به زور نشست و شروع کرد به لیسیدن زمین وقتی تموم شد رفت سمت به اتاق تا بخوابه جیسون گفت نه نه نه الان میرم بیرون ولی عین یه سگ میای فهمیدی؟ دوباره قلادش رو به سینه هاش بستیم و رفتیم تو حیاط ولی جیسون در حیاط رو باز کرد گفت نه تو خیابون جسیکا وایسا.د که یهو ویبراتورش روشن شد از درد به خودش میپیچید به زور بردیمش تو خیابون اینجا یه شهرکه اما یهشهرک پورنی ولی همه از دیدن جسیکا پشماشون ریخته بود
یهو یه سگ واقعی و کوچولو اومد سمت جسیکا