تجاوز پارت چهار

mahsa · 02:08 1403/2/25

ایدامه

حس کردم برگشتمو دیدم دست مایکل دار از رو کمرم می‌ره سمت باسنم همزمان هم تعجب کرده بودم هم عصبانی بودم یه اخم تحولیش دادم و صندلی رو کشیدم جلو دیگه تا آخر کلاس کاری نکرد زنگ خورد و شروع کردم جمع کردن کتابام که مایکل از کنارم رد شدو گفت خیلی خواستنیه و باسنم رو فشار داد خواستم بزنمش که رفت خیلی عصبانی بودم از یه طرف خوشحال چون دیگه با مایکل کلاس نداشته م بقیه روز با جیسون راجب مایکل حرف زدیم تا بالاخره رفتیم خونه رفتم سروقت یخچال تا یه چیزی بخورم که دیدم یه یادداشت روشه چه عجیب دیدم نوشته مال منی  

فکر کردم یه شوخیه چیزیه برا همین بی توجه به این موضوع رفتم خوابیدم فردا رفتم دانشگاه و همه چی معمولی گذشت زنگ آخر قبل از اینکه بریم خونه رفتم دستشویی کارم تموم شده بود داشتم دستام رو میشستم که مایکل اومد تو 

من داد زدم اینجا زنونه ست برو بیر...