ادامه
از زبان مایکل
آهی کشیدم دوباره شروع کرد گگش رو گذاشتم تو دهنش اما هنوزم ناله میکرد حوصله ش رو نداشتم انگشتم رو تا ته کردم تو کصش کصش زخم بود دوباره خون اومد جیغ زد اشکاش جاری شد مارتین اومد سمتم گفت رفیق فعلا ولش کن گفتم نه کاری هارو عقب نمیندازم رفتم سمتش یه لوله برداشتم کردم تو کصش جیغ می زد داشت با چشماش التماس میکرد ولی برام مهم نبود یکی دیگه هم گذاشتم تو کونش که دیگه داشت از حال میرفت گفتم مارتین روشنش کن
گفت نه زیاده رویه گفتم یا انجام میدی یا نامحسوس به وسایل اشاره کردم رفت سمت دستگاه روشنش کرد همزمان آب از توی دو تا لوله داشت واردش میشد اولش درد نداشت انگار خوشش اومده بود خندیدم
گفتم بریم ۸ساعت دیگه برمی گردیم نگاهم کردو ناله کرد پوزخند زدمو مارتینو بردم بیرون رفتیم بستنی خوردیمو دور دور کردیم بعد رفتیم سمت بار گفتم دو تا ویسکی خوردیمو مست کردیم تند تند هی میخوردیم حال میکردیم ساعت ۶ نصف شبه بود که حالم جا اومد داشتم میرفتم سمت پیشخوان که حساب کنم اما یاد جسیکا افتادم شت فکر کنم مرده باشه خب پس دیگه اهمیتی نداره مارتین رو بیدار کردمو زدیم بیرون سمت خونه مارتین هی میگفتم بدو اگه بمیره چی گفتم خب به کیرم با ریلکسی تمام رانندگی کردم رسیدیم خونه که مارتین گفت کیلدو بده من ببینم چطوره گفتم قطعا مرده ول کن فیلم ببینیم گفت دیوونه یه دختر اونجاست
گفتم یه جنازه رفتم سروقت فیلم دیدن مارتین خواست درو بشکنه اما زورش نمیرسید بعد نیم ساعت اومدو گفت صدای ناله میاد گفتم ها امکان مداره دویدم سمت در و درو باز کردم دیدم زنده اس و پاره ای بالا میاره کصش بدجوری گشاد شده بود کونشم کامل قرمز بود خندیدم چه جون سگیه مارتین دوید لوله هارو در اورد